سلام آقا....
باز روز جمعه ای گذشت....نیامدی
دیگر آب از سرمان گذشت....نیامدی
تاکی به رو به کعبه چشم نهم
عمر این منتظر تو گذشت....نیامدی
«اَللّهُمّ عجل لولیک الفرج »
نظرات شما عزیزان:
Kh
ساعت16:55---27 تير 1393
شکسته بالی و با دخترت سخن گفتی
کمی ز غربت خود را برای من گفتی
چقدر طعنه شنیدی چقدر دم نزدی
چقدر حرف خدا را به مرد و زن گفتی
چقدر حرف دلت را به چاه میبردی
چقدر درد و دلت را به خویشتن گفتی
دم غروب سلامی به همسرت دادی
گمان کنم که به زهرا ز آمدن گفتی
دلت گرفت پدر یاد مادر افتادی
ز شعله های در و از لگد زدن گفتی
یتیم ها که برای تو شیر آوردند
ز بی وفایی این کوفیان به من گفتی
تو از شلوغی و ترس از ربودن اطفال
ز سنگ خوردن و سختی رد شدن گفتی
سحر به رسم سفارش کنار عباست
فقط حسین حسین و حسن حسن گفتی
نوشت بر کفنت جوشنی حسین غریب
تو از وصیت زهرا و پیرهن گفتی
ز کشتن نوه هایت ز کشتن پسرت
ز قتلگاه و بدن های بی کفن گفتی
پاسخ:در برج ولامهر جهان تاب علی(ع) است/ در شهر علوم نبی باب علی(ع) است از اول خلقت بشر تا امروز / مظلوم ترین شهید محراب علی(ع) است .